ناهيد
 
  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما  

   


اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        








جستجو





  نمونه ای از جوانمردی   ...

داستان جوانمرد قصاب

اسم یکی از نواحی جنوب تهران است در قدیم قصابی بود که زمانی کنیزی نزد ایشان آمد و مقداری گوشت خواست قصاب گوشت بدی به وی داد . اریاب کنیز با دیدن گوشت ضمن دعوا با کنیز وی را فرستاد تا گوش را تعویض کند اما قصاب با گرفتن گوشت , گوشت بدتری به وی داد و گفت اگر دباره برگردی با همین چاقو می کشمت.کنیز گوشت را پیش ارباب آورد و ارباب گفت :برو گوشت را عوض کن و الله می کوشمت . دختر نگران شد و نشست متوسل به حضرت امیرالمومنین علیه السلام شد و خطاب به حضرت درخواست کمک کرد.ناگهان دید آقایی می آید (تنها دلیلی که می گویند حضرت علی علیه السلام به تهران آمده است این حکایت است )حضرت به دختر فرمودند بیا برویم پیش قصاب تا شفاعتت کند نزد قصاب آمدند . حضرت به قصاب گفتند گوشت این دختر را پس بگیر ,قصاب گفت من که گفته بودم گوشت را عوض نمی کنم و سیلی محکمی به صورت حضرت زد . حضرت فرمود بیا برویم پیش اربابت در خانه , تا شفاعتت کند همین طور که برمی گشت جبرییل به شکل انسانی نازل شد و به قصاب گفت: میدانی سیلی به چه کسی زدی ؟ این فرد امیرالمومنین علیه السلام بود قصاب تا شنید با ساطور دست خود را قعط نمود و دوان دوان خدمت امیرالمومنین علیه السلام آمد و گفت یا علی شما مرا ببخشید من این دختر را می خرم,آزاد می کنم و غلام این دختر می شوم, مغازه ام را می فروشم و به این کنیز میبخشم. مرا ببخش . از آن پس به این قصاب می گفتند: قصاب جوانمرد.

نویسنده :متن سخنرانی استاد حجه الاسلام والمسلمین عابدی

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[سه شنبه 1395-08-04] [ 01:26:00 ب.ظ ]





  نماز روز عاشورا   ...

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت



[جمعه 1395-07-16] [ 12:15:00 ب.ظ ]






  خانه آخرین مطالب لینک دوستان تماس با ما